كانون سرزمین سبز(دوستداران طبیعت بشرویه)


كانون سرزمین سبز(دوستداران طبیعت بشرویه)

دانشجویان منابع طبیعی دانشگاه پیام نور بشرویه


ببری که از بی برنامگی مرد

از نظر من، موضوع اصلی این خبر «عدم وجود برنامه ریزی صحیح و حساب شده برای پروژه احیای ببر مازندران» و به طور کلی بی توجهی‌های دولت به موضوع حیات وحش است.

در این عدم برنامه ریزی، ببرها بدون قرنطینه، مستقیما از فرودگاه به باغ وحش ارم منتقل شدند، تست‌های سلامت از ببرها گرفته نشد، ببر هشت ماه در باغ وحش ماندند و میانکاله آماده نشد، حتی زمان بندی جفت‌گیری ببرها با توجه به تغییر شرایط آب و هوایی نیز به درستی تعیین نشد، در نهایت هم گوشت آلوده الاغ ببر نر را به مشمشه مبتلا کرد و آن را از پا درآورد. پروژه حتی مدیر نداشت و بعید می‌دانم که حتی بتوان یک برگ مستند و برنامه اجرایی برای این پروژه در سازمان حفاظت محیط زیست پیدا کرد. 

اما آنچه در عمده رسانه‌ها برجسته شد، حاشیه‌ها و دعواهای باغ وحش ارم، سازمان حفاظت محیط زیست و  سازمان دامپزشکی بود. 

این درست که هر سه دستگاه عملکرد مناسبی نداشتند و سعی کردند تقصیرها را به گردن دیگری بیاندازند و این در جای خود اشکالی بزرگ محسوب می‌شود، اما آیا کسی پرسید که سازمان حفاظت محیط زیست که بعد از هشت ماه نتوانست حتی اعتبار این پروژه پر طمطراق را تامین کند، چگونه تضمین می‌کند که بعد از وارد کردن چهار ببر دیگر این پروژه روال منطقی و صحیح داشته باشد. قرار بود این پروژه باعث نجات میانکاله شود، ما حتی یک ریال هم به صورت اختصاصی برای میانکاله در نظر نگرفتیم! 

چرا کسی نپرسید سازمانی که کارشناسانش تا دیروز از پروژه تکثیر در اسارت یوزپلنگ آسیایی در پناهگاه حیات وحش میاندشت دفاع می‌کردند، حالا آن پروژه را فراموش کرده و به‌به و چه‌چه‌شان را به پروژه ببر معطوف کرده‌اند. 

همه یادشان بود که ما دو ببر وارد کرده بودیم که حالا یکی از آنها مرده است اما هیچ کس یادش نبود که در دو ماه اول همین امسال، دست کم هفت پلنگ در ایران کشته شدند. وضعیت یوزپلنگ چندان تعریفی ندارد و بخش عمده‌ای از حیات وحش کشور به دست فراموشی سپرده شده است. 

هیچ کس یادش نبود که بگوید ارزش اکولوژیک دو ببر باغ وحشی در پارک ارم تهران در مقابل یوزپلنگ و پلنگ وحشی آزاد در طبیعت ایران قابل مقایسه نیست. 

چرا کسی نپرسید، سازمان دامپزشکی به چه حقی می‌گوید که «نظارتی بر باغ‌وحش ارم ندارد چون این باغ وحش دولتی است» مگر بیماری حیوانات باغ وحش‌های خصوصی به حیوانات دیگر منتقل نمی‌شود؟! 

چرا سازان دامپزشکی اصولا توجهی به حیوانات غیرتجاری ندارد و در این سازمان، هیچ بخشی حتی برای سگ‌های نگهبان و سگ‌ها و گربه‌های ولگرد وجود ندارد چه برسد به حیات وحش. 

چرا این میان کسی به دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران اعتراض نکرد که دو ماه تمام نتوانست بیماری مشمشه شیرهای باغ‌وحش را تشخیص دهد. 

همه به دنبال مقصر می‌گشتند، اما کسی به این فکر نکرد که اساساً درخت «پروژه احیای ببر مازندران» در «شوره‌زار» کاشته شده بود! 

در پست قبل مسایل اخلاقی را پیش کشیده بودم، اما حالا از اخلاق هم دیگر حرفی نمی‌زنم، هنوز خیلی مانده تا ما بخواهیم از اخلاق صحبت کنیم... 

مرگ ببر سیبری نر، مشت نمونه خروار وضعیت حایت وحش ما بود در حالی که به اعتقاد من این ماجرا در مقابل اتفاقاتی که برای حیوانات بومی ایران می‌افتد، چندان اهمیتی نداشت. 

اینکه بخواهیم پیشگویی‌هایمان را در رسانه‌ها تکرار کنیم و دائم بگوییم «ما که گفته بودیم اینطور می‌شود!»  چه حاصلی دارد؟ همیشه این کار را کرده‌ایم، همیشه هم پیشگویی‌ها درست از آب درآمده ولی چیزی تغییر نکرده! 

کاش از این مجال استفاده کرده بودیم و مسایل حیات وحش ایران را پررنگ‌تر می‌کردیم. ممکن بود نتیجه بهتری حاصل شود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: مصطفی زیتونی | تاريخ: یک شنبه 1 خرداد 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |